همزمان با ايام رحلت بنيانگذار انقلاب اسلامي، امام خميني (ره) برنامه ثريا با حضور دکتر شهريار زرشناس، پژوهشگر و محقق در حوزه انقلاب اسلامي و مسعود دهنمکي، کارگردان فيلم رسوايي و فعال فرهنگي انقلاب اسلامي بر روي آنتن شبکه اول سيما رفت. همچنين در بخش گپ و گفت برنامه خانم منصوره اخوان، نويسنده مجموعه مستند "بعد از خميني" و خانم زهرا سادات صالحي، از فعالين کانون فرهنگي عدالت پژوهان آل ياسين ميهمان ثريا بودند.
مهمترين محورهاي برنامه به شرح زير ميباشد؛
- در مکتب امام، براي انقلابي ها سفره و پلويي در کار نيست به جز سفره جهاد و شهادت
-حقوقهاي 70،80 ميليوني محصول مستقيم سياستهاي نئوليبرالي دهه 70 است
-امروز حتي از حرم امام نمادهايي بيرون ميآيد که آن امام ساده زيست، انقلابي و امام مستضعفين را نشان نميدهد
-فيشهاي حقوقي آنچناني مديران براي وزيراني که داراييهاي هزار ميلياردي دارند، ننگ نيست!
-نقش پر رنگ "کارگزاران سازندگي" در پايه گذاري جريان اشرافي گري در ايران
-نئوليبراليزمي که کارگزاران بر اقتصاد و فرهنگ ايران حاکم کرد، هارترين نوع سرمايه داري و نابودکننده عدالت است
-دولت سازندگي شکاف طبقاتي را ايجاد کرد و مقصر آن را شعارهاي انقلاب معرفي کرد!
-برخي از کارگزاران اشرافيت، مي گفتند براي مهار اعتراضات مردم، بايد باتوم و سپر هم بخريم!
-جمله "مانور تجمل" در آن نمازجمعه معروف از تمام آرشيوها حذف و برفک شده است
اين برنامه به بازخواني آرمانهاي امام (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامي در دفاع از محرومان و مستضعفان و همچنين خط و آرمانهاي امام در دفاع از مستضفين و جنگ فقر و غنا را تبيين کرد. همچنين باتوجه به ايجاد فاصله طبقاتي در جامعه و رسانه اي شدن فيشهاي حقوقي برخي از مديران در اين برنامه نقش نفوذ جريان فکري، فرهنگي و اقتصادي نئوليبرال در رواج مصرف زدگي، رفاه طلبي و اشرافيت و فاصلههاي طبقاتي مورد بررسي قرار گرفت.
از همان ابتداي انقلاب يک جريان ليبرال وجود داشت که شريک قدرت هم بود!
دکتر شهريار زرشناس در رابطه با اتفاقاتي که بعد از جنگ رخ داد و منجر به فاصله طبقاتي شد، اظهار داشت: يکي از محورهاي اصلي انقلاب اسلامي وانديشه امام عدالتخواهي است يعني بي ترديد صداي امام خميني بلندترين صداي عدالت طلبي در تاريخ کشور ماست و انديشه امام خميني حول محور عدالت طلبي شکل گرفته است چرا که اسلام ناب محمدي چنين چيزي را ميگويد بنابراين وقتي انقلاب اسلامي رخ داد طبيعي است که اين توقع وجود داشت که انقلاب به سرعت به سمت سامان دادن نظام اقتصادي اجتماعي بر پايه عدالتخواهي برود.
وي افزود: يکي از وجوه عدالتخواهي اين است که بايد بازتوزيع عادلانه ثروتها صورت بگيرد و زماني که اين امر انجام شد طبيعي است که فاصله وحشتناک بين مستضعفين کوخ نشين و مستکبران کاخ نشين و سرمايه داران از بين خواهد رفت؛ از همان ابتداي انقلاب يک جريان ليبرال وجود داشت که متاسفانه شريک قدرت هم بود و هم در بازه زماني سال هاي 58 تا 60 حضور داشتند و هم از سال 60 به بعد بودند البته بصورت پنهاني تا سال 67 يک جريان نئوليبرالي بود که خودش را بازسازي کرده بود و اين جريان مخالف هر نوع حرکت عدالت طلبانه بود و براي آن مانع تراشي ميکرد.
در دولت موسوي اگر راجع به تئوري اقتصاد اسلامي حرف ميزديد، محکوم ميشديد!
وي خاطرنشان کرد: در فاصله سال هاي 60 تا 67 در دولت مهندس موسوي اگر شما ميخواستيد راجع به تئوري اقتصاد اسلامي حرف بزنيد شما را محکوم ميکردند و ميگفتند که علم، علم است و يک علمي هم در دانشگاه داريم که علم اقتصاد است در حالي که ما ميدانيم که ساخت اين علم کاملا ليبرالي است؛ علم اقتصاد شاخه اي از علوم انساني است و همه ما ميدانيم که علوم انساني جهت دار است و در جهت مدرنيته و سرمايه داري است و حتي در دنيا کشورهايي که ميخواستند از مرزهاي سرمايه داري بگذرند اگر اومانيست هم بودند با اين علوم انساني به مشکل ميخوردند و ما نيز قطعا با مشکل موجه ميشديم چراکه ما ماهيتا با اين ها در تقابل هستيم.
در سالهاي 60 تا 68 به بهانه جنگ هيچ حرکت عملي در جهت تدوين تئوري اقتصاد اسلامي که حول محور عدالت است، صورت نگرفت
زرشناس تاکيد کرد: مسئولين مانع هر نوع طراحي نظري و هر نوع گام عملي در خصوص اقتصاد اسلامي ميشدند؛ در فاصله زماني سالها 60 تا 68 به بهانه جنگ و تحت عنوان اينکه ما آمار و اطلاعات نداريم هيچ حرکت عملي در جهت تدوين تئوري اقتصاد اسلامي که حول محور عدالت است صورت نگرفت بلکه همان اقتصاد شبه مدرن سرمايه داري واقعا زنگ زده و ناعادلانه ما که ميراث رژيم پهلوي بود ادامه پيدا کرد که دقيقا اين اقتصاد را علي اکبر داور، وزير اقتصاد رضا شاه و دولت رضا شاه و مشاوران انگليسي آن را طراحي کرده بودند که در اين سالها در بر همان پاشنه چرخيد.
از سال 68 به بعد شعار دادند که بايد مانور تجمل بدهيم و "مستضعفين" تبديل به "قشر آسيب پذير" شدند!
اين استاد دانشگاه ادامه داد: سال 68 به بعد اين جريان نئوليبرال خودش را آشکار کرد و دولت سازندگي با محوريت نيروهايي که بعدا کارگزاران سازندگي ناميده شدند يک رويکرد نئوليبرالي را رسما بر اقتصاد ما حاکم کردند يعني اولين باري که ما آمديم برنامه ريزي منسجم بکنيم و مدل توسعه تدوين کنيم، بازهم به سمت اقتصاد عدالت طلب و اسلامي نرفتيم و به دنبال اين نرفتيم که يک برنامه اقتصادي تدوين کنيم که تودهها و مستضعفين و محرومين را مورد حمايت قرار بديم بلکه به سمت همان اقتصاد سرمايه داري شبه مدرن نيمه ويران بحران زده جا مانده از رژيم پهلوي را با يک نسخه نئوليبرالي که بانک جهاني و صندوق بين المللي پول به ما ميدادند را بازسازي کنيم.
زرشناس تصريح کرد: همان تيم بروکراتي که در دوره مهندس موسوي در راس قدرت حضور داشت و فقط شعار چپ ميداد دقيقا از 68 به بعد، راست ترين رويکرد سرمايه داري را در اين مملک اجرايي کرد؛ شعار دادند که بايد مانور تجمل بدهيم، شعار دادند به سرمايهدار بد نگوييد، اصطلاح "مستضعف" را به "آسيب پذير" تغيير دادند و بار ارزشي آن را زدودند.
نئوليبراليزمي که کارگزاران بر اقتصاد و فرهنگ ايران حاکم کرد، هارترين نوع سرمايه داري و نابودکننده عدالت است
اين پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامي گفت: اگر شما روند حرکت را نگاه کنيد متوجه خواهيد شد تمام آيتمهايي که از سال 68 به بعد رخ داد با محوريت جريان فکري حزب کارگزاران سازندگي بود، حزبي که خودش ميگويد ليبرال است! و اگر رجوع کنيد ميبينيد که يکي از افراد شاخص اين حزب ميگويد که ما ليبرال دموکرات مسلمان هستيم؛ برنامه اين حزب کاملا سرمايهداري نئوليبرال است و بايد بدانيم که نئوليبراليزم، هار ترين و بدترين صورت سرمايه داري است؛ خيلي از مسئولين کنوني کشور هم اين تفکر را پنهان نميکنند و رسما در کتابها، مقالات و غيره ميگويند که ما نئوليبرال هستيم و رسما از فريدمن وغيره حرف ميزنند؛ بايد بدانيم که با مدل نئوليبرالي ما به عدالت نميرسيم.
حقوقهاي 70،80 ميليوني محصول مستقيم سياستهاي نئوليبرالي دهه 70 است
زرشناس اظهار داشت: در طول تاريخ شاهد بودهايم که هرجا که نئوليبراليزم به قدرت رسيده فاصله طبقاتي را چند برابر کرده؛ حقوقهاي 70،80 ميليوني مسئولين و اين اشرافيت نوظهور سرمايهداري که از دل نظام جمهوري اسلامي در آمده است محصول مستقيم سياستهاي نئوليبرالي است که از سال 68 به بعد تحت لواي حزب کارگزاران سازندگي اجرايي کردهاند و اين رويکرد مقابل آرمانگرايي انقلاب ايستاد و اگر توجه کنيد ميبينيد که از سال 69 رهبر انقلاب مکرر در مورد عدالت و تجمل گرايي هشدار ميدهند؛ اين جريان نئوليبرال دو محور فرهنگي و اقتصادي دارد و رهبر انقلاب بر روي اين دو محور تاکيد خاص دارند تا جلوي اين جريان را بگيرند.
کساني که کنار امام بودند و جرات بروز انديشههاي نئوليبرالي را نداشتند، بعد از امام پررو شدند!
مسعود دهنمکي، کارگردان و فعال فرهنگي عرصه انقلاب اسلامي در خصوص دغدغه توليد فيلمها و مستندهاي عدالتخواهانهاي که داشته است، اظهار داشت: اين افرادي که در ابتداي مباحث ذکر شدند که رسما ميگويند ما نئوليبرال و تکنوکرات هستيم ملموسترين جريان بودند اما يک عدهاي که معذوريت داشتند پشت اين جريات پنهان شدند و دقيقا اين افراد لايه خطرناکتري براي امام زدايي از بعد از رحلت امام بودند؛ کساني که کنار امام بودند و جرات بروز چنين انديشههايي را نداشتند، بعد از امام پررو شدند و تعبير اسلام آمريکايي براي همين افراد است.
دهنمکي افزود: در گذشته برخي فکر ميکردند وقتي امام اسلام را تقسيم بندي ميکند و از اسلام آمريکايي نام ميبرند نماد اسلام آمريکايي شيخ نشينان حاشيه خليج فارس ميشوند؛ آيا درون انقلاب اسلامي ما همين تقسيم بندي را نداريم؟ اين افراد بعد از پايان جنگ و بعد از رحلت امام به امام زدايي پرداختند و کليد واژهها و تفکرات امام را تغيير دادند و در ابتدا بسيار ساده انديشانه برخي ميگفتند که براي بازسازي بعد از جنگ احتياج به ورود سرمايهها داريم و تن به ليبراليزم اقتصادي ميدهيم ولي در حوزه سياست و فرهنگ آن را وارد نميکنيم!
اين کارگردان سينما اظهار داشت: بخشي از اين جريان در مباحث تئوريک کار کردند و بخش ديگر کاملا صريح نمادها و شعائر انقلاب را از خيابانها پاک ميکردند و بجاي آن گل و بلبل ميکاشتند و ميگفتند که مردم از جنگ و اين شعارها خسته شدهاند که اين امر در نهايت به سمت تغيير کليد واژهها رفت بطور مثال ميگويند که ما جنگ فقر و غنا نداريم بلکه اين دو طبقه بايد کنار هم زندگي مسالمت آميز داشته باشند؛ در اين سمت پولدار ها هستند که بايد به فقرا کمک کنند و در آن سو فقرا بايد دستشان را دراز کنند تا از سرمايهداران کمک بگيرند.
آقازادهها با دست انداختن به گلوگاههاي اقتصادي، اقتصاد و فرهنگ امروز را رقم زدند!
دهنمکي افزود: اين افراد در همان سالها پشت اصل 44 و خصوصيسازي پنهان شدند و اختصاصيسازي کردند يعني بجاي اينکه توده هاي مردم را در امور اقتصادي و غيره دخيل کنند، خودشان و اقوامشان را وارد اين حوزهها کردند و به مال اندوزي پرداختند؛ حتي در تريبون رسمي نماز جمعه شاهد بوديم که بچههاي حزباللهي را ترغيب ميکردند و به اين جوانان ميگفتند که لباسهايتان را عوض کنيد و اين امّل بازيها را کنار بگذاريد! و اين "جلمبربازي ها" را بس کنيد. يک جاهايي هم پشت بچههاي جنگ و رزمنده پنهان ميشدند و به اسم اينها خصوصي سازي ميکردند و يک سهميهاي به اين افراد رزمنده و جانباز ميدادند و چون اين رزمنده پولي نداشت، سرمايه داران از مجوز رزمنده و جانباز استفاده ميکردند و آقازاده پشت اينها پنهان ميشدند و در نهايت چندرغاز به اينها ميدادند و در نهايت اين آقازادهها با دست انداختن برگلوگاهاي اقتصادي امروز را رقم زدند يعني همان آقازادههايي که بجاي اينکه در نماز جمعه کنار پدرانشان بنشينند به کيش ميرفتند و به تفريح با جت اسکي و غيره پرداختند و امروز همين افراد تصميمگير در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سياست شدهاند و به راحتي وارد شبکه نمايش خانگي، سينما و غيره ميشوند و با پول اين افراد فرهنگ ما باز توليد ميشود!
علم عدالت بايد در دست رسانه ملي باشد؛ صداوسيما نبايد روابط عمومي دولت ها باشد
کارگردان فيلم رسوايي2 در رابطه با ساخت اين نوع فيلمها و مستندها اظهار داشت: اگر يک بيگانه همين حرفهاي ما را بزند و اگر مستندي در شبکهها ماهوارهاي و غيره باشد همه دقيق توجه ميکنند که کار را تحليل کنند ولي وقتي از درون بدنه انقلاب و نيروهاي انقلاب اين نوع کارها ساخته بشود باعث عصبانيت دشمن ميشود بطور مثال در دورهاي که بنده "فقر و فحشا" را ساختم شبکههاي بيگانه ميگفتند که اين افرادي که اين مستند را ساختهاند ما را خلع سلاح کردند و حرفهايي را که ما بايد در رابطه با انقلاب بزنيم اين افراد ميزنند و خودشان انقلاب را در درون نقد ميکنند بنابراين بايد علم عدالت بايد در دست رسانه ملي باشد، رسانه ملي که روابط عمومي دولتها نيست اگرچه که بايد هم خدمات دولتها را بروز بدهد و ذره بين باشد تا اشکالها را بررسي کند؛ نبايد کسي اين گمان را داشته باشد که برنامه ثريا يا برنامههاي مشابه اگر نقدي دارند هدفشان زير پاکشي است کمااينکه تجربه نشان داده است که نيروهاي انقلابي براي گرفتن جاي حضرات اين نقدها را انجام نميدهند.
گفتمان سازي عدالتخواهي در دهه 70 هزينههاي زيادي داشت
مسعود دهنمکي در رابطه با استقبال مسئولين از نقد تصريح کرد: کسي براي طرح مباحث عدالتخواهانه و انتقادي فرش قرمز پهن نميکند؛ بجز رهبر انقلاب و امام در اين سيستم شما کسي را پيدا نميکنيد که مروج گفتمان نقد باشد. گفتمان سازي عدالتخواهي در دهه 70 هزينههاي زيادي داشت و افراد واقعا تحت فشار بودند بطور مثال آقاي رحيم پور ازغدي ممنوعالمنبر ميشدند و نهادهاي انقلابي به دانشگاهها نامه زده بودند که اين افراد را دعوت نکنيد و اتفاقا ما را تشکلهايي که زياد انقلابي نبودند دعوت ميکردند؛ بحث اين است که واقعا اگر اين نقدهاي آسيب شناسي دير انجام بشود فايدهاي ندارد.
امروز حتي از حرم امام نمادهايي بيرون ميآيد که آن امام ساده زيست، انقلابي و امام مستضعفين را نشان نميدهد
اين فعال رسانهاي تاکيد کرد: در جايي که هانتيگتون و فوکوياما از پايان تاريخ و برخورد تمدنها حرف ميزنند آقايان از گفتگوي تمدنها صحبت ميکنند و از امام خميني امامي ميسازند که از بين حرفها و تفکرات امام و حتي از حرم امام و نمادهايي که در آن استفاده شده چيزي بيرون ميآيد که آن امام ساده زيست، انقلابي و امام مستضعفين را نشان نميدهد و اگر نسل کنوني ما اين ويژگيهاي امام را نبيند آدرس را گم ميکند و بنده اعتراف ميکنم که در رسوايي 2 اين حرف را دير زدهام.
وي گفت: بنده شنيدهام که مستندي در رابطه با آسيبهاي اجتماعي تهيه شده است که 150 تا از مسئولين کشور در جلسهاي اين مستند را ديدهاند و متاثر شدند و گريه کردهاند اما من ميگويم براي اين گريه دير شده است يعني اگر در سال 82 که "فقر و فحشا" ساخته شده بود به جاي توقيف مستند به من ميگفتند که اين فقر و فحشا در کجاي جامعه است امروز نرخ آسيبهاي اجتماعي ما اين نبود.
دهنمکي ادامه داد: بنده يکي از جملات رهبر انقلاب را تيتر اول نشريه کرده بودم که براي من توبيخ آمده بود! که اين تيتر چيست؟ و جمله اين بود که "اشرافيگري مسئولين از مال مردم است"؛ تحريف امام فقط خواب تعريف کردن و تغيير دادن نص صريح جملات امام نيست بلکه آدرس غلط دادن در تفکرات امام نيز از تحريف امام حکايت دارد.
فيشهاي حقوقي آنچناني مديران براي وزيراني که داراييهاي هزار ميلياردي دارند، ننگ نيست!
اين کارگردان سينما اظهار داشت: امام در خصوص سپردن مسئوليتها به افراد، ميفرمايد وقتي کسي درد فقر و محروميت را نچشيده باشد نميتواند در اين موقعيت و مسئوليت قرار بگيرد اما براي ما افتخار است که امروز وزيران ما هزار ميليارد و بيشتر دارايي دارند اما اين آدم اصلا نميتوانند بفهمد که مردم چه ميکشند و فيشهاي حقوقي آنچناني براي اين افراد اصلا مايع ننگ نيست بلکه ميگويند که اين حقالزحمه اين فرد است چراکه اگر اين فرد در بخش خصوصي بود بيشتر از اين مبلغ دريافت ميکرد، اصلا بگذاريد به همان بخش خصوصي برود!
دکتر شهريار زرشناس در ادامه گفت: حتي در بخش خصوصي هم اينجور فاصله قابل پذيرش نيست؛ درهر جامعهاي ميزان ثروت ميزان محدود و مشخصي است، وقتي که عدهاي با استفاده از رانت هاي مختلف بخش عمدهاي از اين ثروت را به خودشان اختصاص ميدهند به اين معني است که اکثريت جامعه بايد محروم بشود درست مثل اينکه شما يک ناني داريد و 10 نفر ميخواهند اين را بخورند اما وقتي دو نفر آدم از موقعيتشان سوءاستفاده ميکنند و سه چهارم نان را برميدارند بقيه بايد با يک چهارم نان بسازند و در کنار قله هاي ثروت درههاي فقر حتما بوجود خواهد آمد بنابراين اين فيشهاي حقوقي براي دولتيها که به هيچ وجه نبايد باشد اما در جامعه هم اينگونه نيست که شما بگوييد تحت ثروت مشروع هر حدي که ميخواهيد داشته باشيد چراکه اين موضوع اصلا با روايت و منطق نهج البلاغه نميخواند؛ قطعا وقتي انباشت سرمايه در مقياس کلان صورت ميگيرد يقينا حق عده زيادي خورده شده و استثمار شده است.
دولت سازندگي شکاف طبقاتي را نهادينه و مقصر آن را شعارهاي انقلاب معرفي کرد!
اين پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامي خاطر نشان کرد: مسئله اين است که از سال 68 به بعد دولت کارگزاران سازندگي ريلگذاري اقتصادي و فرهنگي ما را در مسير سرمايهداري قرار دادند بطور مثال شهردار و شهرداري آن زمان سعي کردند فرهنگ سرمايهداري را در شهر ايجاد کنند که جداي از تمام مشکلاتي که با فروش تراکم براي شهر ايجاد کردند، راحت منطق سرمايهداري را اجرا کردند که هرکس پول دارد و رشوه ميدهد با اين رشوه ميتواند در يک کوچه 8 متري برج بسازد که به اين ترتيب بر اقتصاد ما بصورت منفي تاثير گذاشتذد.
وي افزود: جالب اين است که اين افراد مدعي کارشناسي بودند و البته امروز هم دچار اين بلا هستيم، اين افراد ظالمانه ترين مدل سرمايهداري را که ام الفساد و منشا بيعدالتيها، منشا بحران مستمر رکودي-تورمي و منشا بيکاري است را بازسازي کردند و ثمره وحشتناک اعمال خودشان را به حساب انقلاب گذاشتند و گفتند تقصير انقلابيهاست و تقصير يک عده افراطي است که شعار مرگ بر آمريکا ميدهند که نميگذارند ما کار بکنيم اما بايد بدانند که مدل اقتصادي مطلوبشان هرجاي دنيا که پياده شده است عين ظلم است.
برخي از آقايان تحت اين عنوان که ما ژنراليم و بقيه گروهبانند بدترين مدل اقتصادي ظالمانه را بر ايران حاکم کردند!
وي در رابطه با اين مدل اقتصادي اظهار داشت: به نام خصوصي سازي هميشه اختصاصيسازي کردهاند يعني حلقه قدرت بنام خصوصي سازي با استفاده از رانتهاي اطلاعاتي و حکومتي کارخانهاي را در مناقصههاي تشريفاتي زير قيمت فروختهاند و زمين آن را وارد بازار مسکن کرده است و اين دقيقا نتيجه سياستهاي نئوليبرالي اقتصادي جماعتي است که خودشان را کارشناس ميدانند و مدام ميگويند به ما زمان بدهيد تا با آمريکا رابطه برقرار کنيم و سرمايه خارجي را به داخل بياوريم تا مشکلات حل بشود اما بايد بدانيم که تمام مشکلات ما ناشي از پافشاري بر اقتصاد سرمايه داري شبه مدرن در ايران است.
زرشناس در رابطه با انگيزههاي غرب براي ايجاد اقتصاد سرمايهداري شبه مدرن در ايران خاطر نشان کرد: غربي ها اين اقتصاد را ايجاد کردند تا چند چيز را در ايران نهادينه کنند؛ يکي وابستگي ماست که با اين اقتصاد ما را وابسته کردند و تازماني که اين اقتصاد باشد ما وابسته خواهيم بود. دوم، اين اقتصاد ظالمانه و ناعادلانه است و بين طبقات جامعه فاصله عظيم ايجاد ميکند. اين اقتصاد هميشه بحران دارد و بحران رکود و تورمي دارد؛ مشکل اقايان اين بود که بنام کارشناسي و تحت عنوان عقل و خرد و اينکه ما ژنراليم و بقيه گروهبانند بدترين مدل اقتصادي ظالمانه را بر ايران حاکم کردند چراکه منافع خودشان کاملا در اين امر بود.
برخي از کارگزاران اشرافيت، مي گفتند براي مهار اعتراضات مردم، بايد باتوم و سپر هم بخريم!
دکتر شهريار زرشناس در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه چرا مسئولين تاکنون به اين سمت نرفتهاند که قلههاي ثروت را مهار کنند تا درههاي فقر ايجاد نشود، اظهار داشت: بخش عمدهاي از نگاه حاکم بر قوه مجريه ما نگاه سرمايه دارانه است و وقتي که وزرا و مديران اين دولت ها سرمايه دار هستند و جالب است که اکثر اين مديران تمام عمرشان را در کار دولتي بودهاند و اکنون چندهزار ميليارد دارايي دارند! و اگر اين افراد تمام عمرشان مدير بوده باشند و هيچي هم نخورده باشند داراييشان هزارميليارد نميشود؛ کار مشروع هيچگاه به سرمايه کلان انباشته شده بدل نميشود بلکه کاري مشروع است که شما ماليات آن را بدهيد و حاصل رنج شما باشد و حاصل روزنههاي فرا قانوني نباشد اما اين سرمايهها حاصل دور زدن قانون است و حاصل حضور داشتن در مصدر امر، بهرهمند شدن از رانتها و وامهاست.
وي تصريح کرد: وقتي چنين نگاه سرمايهدارانهاي بر قوه مجريه حاکم است، اولا دغدغهاي براي مسئله فقر و بيعدالتي و گرسنگي آدمها ندارد و ثانيا راه حلهايي که جستجو ميکنند نيز جالب است بطور مثال ميگويند ما ميخواهيم توسعه پيدا کنيم و يک عده اين وسط بايد هزينه توسعه را بدهند، چرا هزينه اين توسعه را نبايد سرمايهدارها بدهند؟!
زرشناس گفت: آن آقايي که در دولت کارگزاران وزير بود و الان در لندن است زماني که مردم به تورم 49درصدي (در سال 74) اعتراض ميکردند در جلسه شوراي امنيت ملي گفته بود که باتوم و سپر بخريد! که اين شيوه منطق اينهاست بطور مثال در شيلي وقتي پينوشه حکومت را گرفت يکي از مشاور اصلي آن از مرادهاي نئوليبرالهاي وطني ماهستند که فريدمن بود که تز آنها اين بود يک عدهاي اين وسط له ميشوند اما توسعه بدست ميآيد اما واقعا توسعهاي هم در کار نيست!
نگاه سرمايهدارانه انقلابيگري، آرمانخواهي و عدالت طلبي را متهم به افراطيگري و بيخردي ميکند
اين استاد دانشگاه تاکيد کرد: يک نگاه سرمايهدارانهاي مقابل نگاه امام هست اما اين امر را انکار ميکند و ميخواهد اين نگاه را تحريف کند؛ اين نگاه، انقلابيگري، آرمانخواهي و عدالت طلبي را متهم به افراطيگري و بيخردي ميکند؛ اين نگاه سر پل سياست امپرياليزم جهاني است. عدالت در ايران بعد از انقلاب دو دشمن اصلي دارد که يکي نظام استکبار و ديگري طبقه نوظهور سرمايهداري داخل کشور است که متاسفانه اين گروه دوم از خود مديران هستند و بينش حاکم بر قوه مجريه ماهم هستند؛ براي اين گروه طبيعي است که يک عده زيادي در فقر باشند و عده کمي در رفاه باشند و اتفاقا همين افراد هستند که ميگويند ما بايد با نظام جهاني کنار بياييم.
حضرات به جاي اينکه وصيت نامه امام را با جلدهاي زرکوب نگهداري کنند بايد آن را براي مردم بخوانند
دهنمکي در پاسخ به اين سوال که چرا سينماگران در رابطه با سوژههاي عدالت محور دراماتيک، بسيار کم ورود ميکنند، اظهار داشت: وقتي امام هنر متعهد را تعريف ميکند شاخصهايي مثل حق و باطل و فقر و غنا را مشخص ميکند اما سوال من اين است که بچههاي حزب اللهي ما چقدر اين مسائل دغدغه است و اتفاقا اگر قرار است در رابطه باجنگي حرف بزنند از جنگي ميگويند که خنثي است يعني بعدي از زندگي يک شخصيتي را نشان ميدهند که بعد بي خطر آن شخص باشد حتي در جشنواره هاي ما پشت اثري از آثار دفاع مقدس پنهان ميشوند که بعد مطالبه گرانه ندارد و اگر اين افراد بتوانند امام و انقلاب بي خطر را نمايش ميدهند.
وي افزود: اگر قرار است کسي وارد اين عرصه بشود بايد هم خودش دغدغه داشته باشد و هم بايد مديريت و مهندسي فرهنگي ما در اين حوزه سفارش توليد آثار به نيروهاي دغدغهمند بدهد؛ شما اگر در مورد امام به کسي سفارش بدهيد که امام را نميشناسد و محصول اين سفارش ميشود فيلمي که پخش هم نميشود و بعد از اين همه هزينه پاي اين فيلم، ميگويند کسي فيلم ما را درک نکرد!
اين کارگردان سينما با قرائت بخشي از پيام قطعنامه گفت: امام در اين پيام ميفرمايد که با غضب و خشم بر دشمنان نظر کنيد اما برخي از گفتگوي تمدن ها حرف ميزنند! امام اين حرف را ميزند اما شما از تعامل سازنده ميگوييد؟! منشور انقلابيگري ما وصيت نامه حضرت امام است و بجاي اينکه حضرات وصيت نامه امام را در گنيجينههايي با جلدهاي زرکوب نگهداري کنند بايد آن را براي مردم قرائت کنند تا تکليف براي همه مشخص بشود.
در مکتب امام، براي انقلابي ها سفره و پلويي در کار نيست به جز سفره جهاد و شهادت
مقصودي، مجري برنامه نيز با در اين بخش با بيان بخشهايي از پيام قبول قطعنامه حضرت امام مبني بر اينکه " امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد شروع شده است" گفت وقتي اينها براي مردم خوانده نمي شود عده اي فکر مي کنند جهاد و مبارزه تمام شده است و به انقلاب به عنوان غنيمت نگاه مي شود و بحث دعواي سفره و پلوي انقلاب مطرح مي شود درحاليکه با نگاه امام، سفره و پلويي براي انقلابي ها در کار نيست، همه اش استمرار مبارزه و جهاد و خون و عرق ريختن است در حوزه هاي مختلف، نه غنيمت و سفره اي که برايش دعوا باشد!
اگر ما رفاه و عدالت طلبي و عزت و استقلال ميخواهيم بايد با اين جريان فاسد نوظهوري که يک چهره منافقانهاي دارد مبارزه کنيم
شهريار زرشناس در جمعبندي مباحث اظهار داشت: ما در شرايطي قرار داريم که يک جرياني ميخواهد امام زدايي بکند و خودش را پيرو امام ميداند، خاطره نقل ميکند و خواب ميبيند اما ميخواهد مبارزه با استکبار و عدالت طلبي را از امام دور کند؛ اگر ما رفاه و عدالت طلبي و عزت و استقلال ميخواهيم بايد پشت سر رهبر انقلاب از آرمانهاي امام دفاع کنيم و با اين جريان فاسد نوظهوري که يک چهره منافقانهاي دارد مبارزه کنيم.
زهرا سادات صالحي، از فعالين کانون فرهنگي آل ياسين در رابطه با فعاليتهاي اين کانون اظهار داشت: کشور ما بعد از انقلاب جهت حرکتش را به سمت تحقق عدالت و تمدن اسلامي گذاشته است لذا ما دونياز اساسي را در جامعه حس ميکنيم که يکي بحث توليد فکر است و ديگري بحث نيروي متفکر است و در همين راستا کانون آل ياسين با اجراي طرح فرزندان ياسين به امر تربيت نيروي ميپردازد.
منصوره اخوان نويسنده مجموعه مستند بعد از خميني اظهار داشت: گفتمان انقلاب اسلامي مولفههايي مانند استکبار ستيزي و توجه به محرومان و غيره دارد و از زماني که انقلاب پيروز شد نسخههاي موازي و مقابل اين گفتمان نيز موجود بود بطور مثال در اين سمت ايستادگي گفتمان بود و در سوي ديگر وادادگي؛ قطعا کسي رسمي نميگويد ملت ايران ما شما را به سمت وادادگي ميبريم لذا برچسبهاي خوبي بر اين عناوين گذاشته شد بطور مثال وادادگي به تعامل سازنده با دنيا تبديل شد.
وي در رابطه با مولفه توجه به محرومان اظهار داشت: براي از بين بردن اين مولفه هزينهبري توسعه را مطرح ميکنيم؛ کسي از پيشرفت بدش نميآيد اما مرز اين هزينه کجاست؟!
تخريب فيلم آرشيو نمازجمعه مانور تجمل! يک جمله "برفک" شده است
اخوان گفت: بعد از رحلت امام مديران کشور کم کم از مولفه هاي انقلاب اسلامي فاصله گرفتند که حتي برخي آنقدر فاصله گرفتهاند که به آرمانها اعتقاد ندارند بطور مثال خودکفايي را قبول ندارند لذا ما اين برهه از تاريخ را به تصوير کشيدم چراکه احساس کرديم شکلگيري اين تفکر از آنجا شکل ميگيرد. در دهه دوم انقلاب تغييرات جدي در مسير انقلاب رخ مي دهد و از آرمانها فاصله مي گيريم و بحث اشرافيگري جدي مي شود. در اين دوره يکي از مسوولين در مجلس در پاسخ به چرايي برخورد با اعتراضات مردم مي گويند در کره جنوبي هم اين مدل اقتصادي پياده شد و انجا هم باتوم وارد کردند ما هم بايد همين کار را بکنيم و توسعه هزينه دارد! اما متاسفانه در خصوص اين برهه از تاريخ يعني دهه دوم انقلاب کار رسانه اي خوبي انجام نشده است در خصوص آرشيوهاي موجود از آن زمان گفت متاسفانه اکثر آرشيوها را بايد از منابع آنلاين خارجي بگيريم و حتي برخي آرشيوهاي داخلي بعضا محرمانه اند و برخي از آنها هم مفقود شده است! و برخي معيوب. براي مثال يک نمازجمعه خاص و مهم که در آن از بحث ضرورت مانور تجمل بعد از جنگ صحبت مي شود فيلم کاملش در آرشيوهاي مراکز هست اما فقط اين جمله مانور تجمل برفک شده است و آن را نداريم.
شلاق خوردن کارگران زيبنده نظام اسلامي نيست
گفتني است در بخشهايي از اين برنامه مستندها و گزارش ها يمتنوعي از موضوع عدالت و فاصله طبقاتي پخش شد از جمله گزارشي از مردم مناطق محروم در منطقه 19 تهران که موجب تأثر شديد مخاطبان شد. همنچنين در بخش پيگيري ثريا به مساله اعتراض رانندگان و کاميون داران جنوب کشور به وجود فساد و بي عدالتي در بخش حمل و نقل کشور پرداخته شد و از برخوردهاي تند و امنيتي با معترضان انتقاد شد و همچنين در برنامه با اشاره به حکم شلاق براي کارگران معترض معدن از اينگونه برخوردهاي تند و شديد با اعتراضات کارگري نيز انتقاد شد و مجري و مهمانان برنامه خواستار توجه بيشتر مسوولين در واکنش به اعتراضات به حق کارگران در بخش هاي مختلف شدند. با فيلم کامل اين برنامه در سايت ثريا موجود است.